صائب تبریزی و تعمیر دل
سرسری مگذر ز تعمیر دل بیچارگان
کار محکم کن که در تعمیر دیوار خودی
هر چه از دلها کنی تعمیر پشتیبان توست
سعی در آبادی دل کن چو معمار خودی
پرده پوشی پرده بر افعال خود پوشیدن است
عیب هر کس را کنی پوشیده ستار خودی
هر که را از پا درآری پا به بخت خود زنی
جانب هر کس نگه داری نگهدار خودی
از لحد خاک شکم پرور دهان وا کرده است
تو ز غفلت همچنان در بند پروار خودی...
در دل توست آنچه می جویی به صد شمع و چراغ
ماه کنعانی، ولی غافل ز رخسار خودی
رشته تا دارد گره از چشم سوزن نگذرد
نگذری تا از سر خود، عقده کار خودی
نشکنی تا جنس مردم را، نگردی مشتری
خویش را بشکن، اگر صائب خریدار خودی...
+ نوشته شده در شنبه چهارم مرداد ۱۴۰۴ ساعت 18:55 توسط جوادقاضی جهانی
|