خوب بودن
کسی که خوب میداند چگونه اظهار عشق کند صحنهسازی نمیکند؛ کار او صرفاً چاپلوسی و دغلکاری نیست. او دیدگاهی را به ما عرضه میکند که به ندرت از آن دیدگاه خود را اینقدر جذاب میبینیم
#آلن_دو_باتن
📕 دربارهٔ خوب بودن
کسی که خوب میداند چگونه اظهار عشق کند صحنهسازی نمیکند؛ کار او صرفاً چاپلوسی و دغلکاری نیست. او دیدگاهی را به ما عرضه میکند که به ندرت از آن دیدگاه خود را اینقدر جذاب میبینیم
#آلن_دو_باتن
📕 دربارهٔ خوب بودن
سلام
در هوای دلپذیر بهار و آخرین روزهای فروردين ماه، برای همه شادی و آرامش آرزو میکنم.
نوشته جالبی خوندم که حیفم اومد برای شما ننویسم.
گاهی؛
آدم ها برداشتشان از عشق و تعهد، هر لحظه کنار معشوق بودن است..
در حالی که این درست نیست!
اگر شما دو تا پرنده را به یکدیگر ببندید، آن ها در مجموع چهار بال خواهند داشت
اما
هرگز موفق به پرواز نخواهند شد...
عارفانه ها
#پائولو_کوئیلو
شما با معشوقه خودتان چطور هستید؟
آیا همه لحظات و توجهات او را برای خودتان می خواهید؟
آیا استقلال آو را برای خودتان مصادره گرده اید؟
چقدر محدودش می کنید؟
اون چطور؟ آیا شما را فقط برای خودش می خواهد؟
یا به استقلال شما ارزش قائل است.
بالهای پروازش را بسته اید یا نه؟
سالها پیش وقتی در اتاق کارم مشغول کارهای روزمره خودم بودم و سرم گرم پرونده ها بودم معاون وزیر سرزده وارد اتاقم شد و گفت فلانی حالت چطوره؟
یهو دیدم ایشان در مقابل من ايستاده و از من احوالپرسی می کنه. پرسید مشکلی یا کمبودی در واحد خود ندارید.
این اتفاق در طول خدمت من چند مرتبه تکرار شد. بعدها که تحصیلات تکمیلی را در دانشگاه علامه طباطبایی می خوندم به این رفتار مدیریتی آن معاون وزیر رسیدم که چقدر خوب و مناسب و لازم است که مدیران گاهی بدون اطلاع قبلی و بدون حضور مدیران میانی ، به کارکنان و مدیران پایینی سر بزنند و حال آنها را جویا شوند.
این رفتار تاثیر بسیار زیادی در روحیه و عملکرد کارکنان دارد.
امروزه کمتر مدیری پیدا میشود که چند دقیقه وقت خود را به کارکنان و مدیران سطوح پایینی بگذراند و مستقیما از وضعیت واحد ها و میزان رضایت کارکنان آگاهی پیدا کند.
مدیر باید ضمن حفظ پرستیژ و جایگاه در برخورد با کارکنان بخصوص در مکانهایی مانند آسانسور یا رستوران و نمازخانه، رفتار عادی و دور از غرور داسته باشد تا محبت خود را به کارکنان نشان داده و متقابلا محبت کارکنان را به خود جلب کند که این کار به استحکام روابط مدیران با کارکنان افزوده خواهد کرد.
گاهی در مدیران میانی و پایینی ، غرور و رفتار متکبرانه ای می بینیم که در مدیران سطوح عالی نمی بینیم.
هر کسی در هر جایگاه و مقامی که هست یک شخص است و دارای شخصیت، همه ما موظف هستیم به شخصیت افراد احترام بگذاریم و فرقی نمیکند نیروی خدماتی باشد یا نگهبان و کارمند خاص
اگر همین ماه ، شغلت را از دست بدهی چکار می کنی ؟ از کجا کسب درآمد می کنی؟
بجز شغل فعلی ، چه مهارتهایی و توانایی داری که بتوانی امرا معاش کنی؟
آیا در طول زندگی فقط یک شغل و کار را تجربه کرده ای؟
به نظر من انسان باید بیش از یک توانایی و مهارت داشته باشد تا در صورت نیاز از محل و منابع مختلف کسب درآمد کند.
بطور مثال توانایی کسب درآمد برای خودم را میتوانم بشمارم:
کار درمانی ، کار آموزشی ( آموزش رشته های مختلف تحصیلی ، امداد و نجات ، کمک های اولیه ، مدیریت ، سلامت ، مهارتهای زندگی ، بهداشت فردی و بهداشت محیط و.. ) ،و..
توصیه میکنم شغل دوم و سوم بعنوان زاپاس برای روز مبادا یاد بگیرید
یه روزی به درد میخوره
از من گفتن
دیروز مطلبی در مورد آدم های سمی نوشتم که یکی از خوانندگان وبلاگ برای من متنی ارسال کردند و تجربه خودشان در مورد آدم های سمی نوشته اند.
ایشان نوشته اند که خانم 37 ساله ای هستند که در دوران نوجوانی و جوانی ضربه های زیادی از آدم های اطراف خود دیده است که یکی از آدم های سمی اطرافش ، خواهرشان بودند که حتی در مورد مسائل شخصی ایشان دخالت و نظر میداد بطوریکه حتی برای ازدواج با پسر مورد علاقه اش ، مسائلی را مطرح کرده بود که باعث شده بود آن ازدواج صورت نگیرد. این دخالت ها و سرکوفت زدن ها و تضعیف اعتماد به نفس باعث افسردگی شدید در ایشان شده بود و تحت نظر روانپزشک قرار گرفته بود.
بالاخره بعدا با فرد دیگری ازدواج کرد و بچه دار شد و خواهر ایشان حتی برای برنامه شخصی ایشان و حتی تربیت فرزندش نظر میداد و ایرادات بیخودی می گرفت تا اینکه متوجه میشود برخی از آدم های اطراف بخصوص همین خواهرش آدم سمی هست که مرتب به زندگی ایشان آسیب می زند و یه روز به خود آمده تصمیم می گیرد آن آدم سمی را از خودش دور کند . با خواهرش تماس می گیرد و به او تذکر می دهد که بعداز این حق اظهار نظر و دخالت ندارد و خواهری به اسم اون دیگر ندارد.
بعداز آن خواهرش مرتب پیام های سمی به ایشان ارسال می کند و اکنون این خانم همان خانم قبلی نیست و گوشش به حرف های سمی خواهرش بدهکار نیست و مسیر زندگی را پیدا کرده و آرامش خوبی بدست آورده است. با این اتفاق دیگران نیز حساب دستشان آمده و مراقب رفتار خودشان هستند و این خانم با آرامش و اعتماد به نفس مسیر زندگی مطلوب را پیدا کرده است.
واقعا باید شما هم مثل این خانم ، جسارت و شجاعت داشته باشید و آدم های سمی را از زندگی خود دور کنید تا با آرامش و توکل به خدا به زندگی شاداب و دلخواه خود برسید و از زندگی لذت ببرید.
شما هم اگر تجربه ای دارید از آدم های سمی برای من ارسال کنید