آدم های سمی

کلمه دو حرفی آدم های سمی به گوش تان خورده ؟

اگر نشنیده اید خوبه ، چون بعضی ها نه تنها به گوششان خورده بلکه ضربه محکم آنان به زندگی و روح و روانشان هم خورده.

شاید هم تجربه برخورد با چنین آدم هایی را داشته اید ولی نمی دانستید به اینجور آدم ها میگن آدم های سمی.

حالا تعیفی داشته باشیم از آدم های سمی و آن این است که به کسانی که حال ما را بد می کنند ، نگرانی و اضطراب به زندگی ما وارد می کنند و یا از وجودشان در امان نیستیم و یا ناامید و مایوس می کنند و اکثرا به ما القا می کنند که ما ضعیف هستیم و توانایی نداریم . یا با کارهایشان افراد مثبت را از شما دور می کنندو.....

این افراد می توانند خیلی به شما نزدیک باشند مانند همسر ، پدر یا مادر ، برادر و یا خانواده خودت یا همسرت و یا دور باشند مانند همکار ، دوست ، همسفر و حتی همسایه و غریبه...

وقتی افرادی که در زندگی ما هستند سمی باشند مااحتمال زیاد انرژی زیادی را از دست میدهیم و در انجام فعالیت های دیگر زندگی خود ناکام خواهیم بود، ناچار می‌شویم زمان زیادی از وقت خود را صرف بحث های بیخود و بی ارزش با این افراد یا بازیابی انرژی از دست رفته کنیم کهدر نتیجه آسیب زیادی به زندگی ما وارد خواهد کرد.

غالبا حرف ها و مباحث این افراد ممکن است تا مدت ها فکر ما را درگیر کند و تمرکز ما را به هم بزند.

علاوه بر این ها مشکلات روان شناختی و جسمانی متعددی را ممکن است برای ما به ارمغان بیاورد مانند:

  1. افسردگی
  2. کاهش عزت نفس
  3. افزایش خشم
  4. بی میلی به اجتماع
  5. کاهش روابط اجتماعی
  6. احساس بی معنایی در زندگی
  7. سردرد
  8. از بین رفتن خودشناسی و خود اگاهی شما
  9. اختلال در تنفس و ضربان قلب
  10. ایجاد تیک های عصبی
  11. استرس و اضطراب
  12. احساس غمگینی
  13. احساس گیر کردن در یک محیط جبرگراینه و از دست دادن کنترل زندگی

افراد سمی ممکن است در زندگی هر شخصی تاثیرات و ضرر های متفاوتی را ایجاد کنند. و نسبت به نزدیکی ان فرد و مدت ارتباط با او ممکن است این آسیب ها متغیر باشد.

علل رفتار سمی این آدم ها چیست؟

  1. حسادت: حسادت به عنوان بزرگ ترین علت رفتار سمی شناخته میشود. تمام ما در مواقعی ممکن است که به دیگران حسادت کنیم اما اگر حسادت را با رفتار و حرف هایی نشان دهیم که به دیگری آسیب بزند آن وقت تبدیل به یک آدم سمی میشویم.گاهی حسادت فقط حسی است که درون خودمان احساس می کنیم و نه به دیگری انتقال می دهیم نه واکنشی نشان می دهیم و نه کنایه ای می زنیم . ولی گاهی اقداماتی انجام می دهیم که به طرف مقابل آسیب وارد کنیم یا به جایگاه و شخصیت آن فرد لطمه بزنیم که در این صورت آدم سمی اطلاق میشود.
  2. عادت: خیلی از افراد به این رفتار ها صحبت های سمی عادت کردده اندو شاید خیلی هم منظور خاصی برای تخریب آن فرد مقابل ندارند اما به طور عادت رفتارهای ناخوشایند از آنان سرمی زند.
  3. خود برتر بینی: بسیاری از افرادی که خودشان را برتر از دیگران می‌بینند و در واقع خود شیفته هستند و مغرور هستند به خود این اجازه را می دهند که با دیگران به شکلی برخورد کنند که انگار از آنها پایین تر هستند. در حالیکه از قدیم گفتن که درخت هرچه پربار تر افتاده تر. با اینکه خودشان توهم بالاتر بودن و مهم تر بودن دارند غافل از این هستند که با این رفتارها در نزد دیگران جایگاه پایین تری پیدا می کنند
  4. اعتماد به نفس پایین: گاهی افراد با اعتماد به نفس پایین هم ممکن است که برای جبران این مسئله و مخفی کردن آن با دیگران به شکلی رفتار کنند که انگار از آنها برتر هستند.
  5. تنفر بعد از آشنایی: ممکن است که شخصی در اولین برخورد با ما رفتار ناخوشایندی داشته باشد علت این رفتار ممکن است شباهت ما با شخص دیگری در زندگی او باشد و به صورت نا خودآگاه شخص واکنشی ناخوش آیند با ما داشته باشد و این رفتار را همیشه تکرار کند و با زدن عینک بدبینی نمی تواند خوبی های طرف مقابل را ببیند

توجه داشته باشیم که ممکن است که یک قرد تنها برای ما سمی باشد و در زندگی بقیه چنین ویژگی نداشته باشد علت این مسئله میتواند عدم همخوانی ویژگی های شخصیتی ما و آن فرد باشد ولی اغلب یک فرد سمی با خیلی ها رفتار سمی دارد.

دقت کنیم که اگر خود ما هم مراقب رفتار و صحبت های خود نباشیم ممکن است تبدیل به یک آدم سمی برای دیگران شویم پس لازم است که مراقب صحبت ها و رفتار خود باشیم تا به دیگران صدمه نزنیم. بهترین راه مراقبت ، کم حرف زدن ، فضولی نکردن ، کنجکاوری و دخالت نکردن ، قانع بودن ، بی توجهی به کنایه های دیگران ، خدا را در نظر داشتن ، گذشت کردن و قطع مراوده با آنان و یا کاهش ارتباط تا قبل از رسیدن مرز خطر می باشد.

چگونه آدم های سمی را تشخیص دهیم:

به طور کلی نمیتوان دیگران را فقط از روی ظاهر و از روی نگاه اول به عنوان یک آدم سمی معرفی کرد.

اما بعضی ملاک ها در برخورد های اول این احتمال را به ما میدهند که با فرد مقابل ما جز آدم های سمی است. بعضی از ملاک ها شامل موارد زیر می‌شود:

  1. رفتار های نامناسب و ناخوشایند در دیدار های اول: این ملاک وابسته به فرهنگ است اگر شخص به شما بسیار نزدیک میشود یا حالتی به بدن خود میدهد که برای شما ناخوش آیند است.
  2. طرز بیان: اگر فرد با طرزی ناخوش آیند با شما صحبت میکند گویی که طلب کار است یا شما از او پایین تر هستید.
  3. حالت نامناسب در چهره: اخم بی دلیل، نگاه های خیره، یا نگاه های از بالا به پایین.
  4. عادات نامناسب گفتگو: مانند توهین، بددهنی، غیبت، غر زدن و…

شخصیت ، شخصیت در سازمان

شخصیت فرد مجموعه ای یا آمیزه ای از ویژگی های روانی است که بدان طریق افراد طبقه بندی می شوند.

در تحقیقات مربوطه به الگوی شخصیت پنج عامل بررسی شده است:

1- برون گرایی: برون گرایی یا احساس مثبت داشتن ، خصیصه شخصیتی است که افراد با وضعیت های مثبت احساسی یا داشتن احساس خوب ، خود و جهان اطرافشان را به تصویر می کشند.

برون گرایان تمایل به اجتماعی بودن ، احساسی بودن و صمیمی بودن داشته و معمولا با افراد متفاوت بهتر کنار می آیند. برون گرایان هنگام کار ، نسبت به درون گرایان ، تمایل بیشتری به داشتن انرژی بیشتر و روحیات و حالات مثبت دارند. آنها نسبت به شغل شان احساس رضایت بیشتر و عموما درباره سازمان و محیط پیرامون شان احساس بهتری دارند.

برون گرایی مرتبط با اجتماعی بودن ، نفوذ یا تسلط و جاه طلبی است . برون گرایی با عواطف مثبت ، داشتن دوستان زیاد و گرفتن نقش های رهبری در ارتباط است.

2- تطابقق پذیری : توانایی دوست داشتن ، روحیه گذشتو ایثار ، مراقبت از دیگران و با غاطفه بودن مشخص کننده افراد با امتیاز بالا در تطابق پذیری است.

افرادی که تطابق پذیری پایینی دارند دارای ویژگی های خصومت ، سوء ظن و گستاخی می باشند. افراد دارای تطابق پذیری بالا اغلب در کنار آمدن با دیگران راحت هستند و معمولا هدایت گر تیم ها می باشند.

3- وظیفه شناسی : وظیفه شناسی بیانگر دقت ، وجدان و پیگیری فرد در انجام امور است . افراد با وجدان ، منظم و خویشتن دار هستند. وظیفه شناسی شاخصی برای سنجش عملکرد است زیرا افراد با وجدان بالا تمایل به دستیابی به موفقیت بالا دارند. وجدان با توفیق طلبی و موفقیت های درونی در ارتباط است.

4- روان رنجوری ، ثبات عاطفی : روان رنجوری با احساسات منفی بیانگر تمایل به داشتن وضعیت های عاطفی منفی ، استرس و دیدن خود و جهان اطراف بصورت منفی است . افراد روان رنجور معمولا حال و هوا و نگرش منفی در محیط کار داشته و برخی اوقات از خود و عملکرد خود انتقاد می کنند. این روند ممکن است باعث شود که عملکرد خود را بهبود بخشیده و به فردی ماهر در کار خود تبدیل گردند.

5- باز بودن نسبت به تجربه ، گشودگی : گشودگی در پذیرش تجربیات به میزانی که فرد نوآور ، پذیرای تنوع عقاید ، تمایل به ریسک پذیری و وضعیت های چالشی داشته باشد ، اشاره دارد.

سریال ذهن زیبا

سریال ذهن زیبا از اول ماه رمضان در شبکه اول سیما حدود ساعت ده شب پخش میشود.

چند روزی هست که آن را دنبال می کنیم.

سریال ذهن زیبا اقتباسی آزاد از زندگی دکتر حسین بهاروند، محقق برجسته‌ی ایرانی در حوزه‌ی زیست‌شناسی است که چالش‌های علمی و ذهنی او را به تصویر می‌کشد. چالش هایی که خیلی شبیه دوران کودکی خانواده خود ماست. هر چه زمان می گذرد بیشتر به درک و فهم پدر مرحوم خودم پی می برم. با اینکه سواد درس خواندن نوشتن نداشت آگاهی و درک بالایی داشت. پدرم دوران جوانی اش را در تهران گذرانده بود. او به همراه دو برادرش در تهران بودند که برادر بزرگش یعنی عمو علی اکبر مغازه میوه فروشی داشت در کوچه ای بین پارک شهر و میدان توپخانه و پدرم و عموی کوچکم قهوه خانه داشتن حدود میدان حسن آباد.

دنیا دیده بود و با تجربه. حدود دهه چهل به تبریز ( قاضی جهان ) برمی گردد و همانجا ساکن میشود. سال پنجاه و نه مجدد به کرج مهاجرت می کنیم و با اصرار مادرم مجدد به وطن برمی گردیم

حالا برگردم به داستان سریال ذهن زیبا و جالب است بدانیم که دکتر حسین بهاروند متولد سال 1350 در شهر اصفهان است که در سال ۱۳۸۳ از دانشگاه خوارزمی مدرک دکترای زیست‌شناسی تکوینی را دریافت کرده است.

این محقق پژوهشگاه رویان در سال ۱۳۸۲ برای اولین بار سلول‌های بنیادی جنینی انسانی و موشی را در ایران تولید کرد و در سال ۱۳۸۷ به همراه همکارانش موفق به تولید سلول‌های بنیادی پرتوان القائی انسانی و موشی شد.

این سریال نگاهی عمیق به زندگی این فرد دارد که سال‌ها به علم و تحقیق در زمینه‌ی زیست‌شناسی پرداخته، اما در کنار موفقیت‌های علمی‌اش با مشکلات و پیچیدگی‌های ذهنی دست و پنجه نرم می‌کند.

یقین دارم این مشکلات دوران کودکی را که در سریال به تصویر کشیده میشود را بسیاری از دانشمندان و پزشکان و محققان ایرانی تجربه کرده اند. مانند پروفسور محمود حسابی که زمانی با کمک برادرش با جمع آوری نان خشک هم درس می خواندند و هم به درمان مادرشان هزینه می کردند و دوران سختی در بیروت داشتند و این نابغه در ورزش هم مهارت خاصی داشت و مربی شنا بود و زبان های مختلفی مثل فرانسوی و انگلیسی و .. بلد بود.

مثل دکتر توفیق موسیوند که زاده روستاهای همدان بود و دکتر موسیوند فارغ التحصیل رشته مهندسی کشاورزی از دانشگاه تهران و فوق لیسانس مهندسی مکانیک از کانادا و دکترای پزشکی و فوق تخصص جراحی قلب از کانادا می‌باشد. او صاحب اختراعاتی از جمله قلب مصنوعی، امکان تشخیص پزشکی از راه دور و تنظیم و معالجه قلب، تعیین DNA انسان توسط اثر انگشت و ۱۴ اختراع پزشکی دیگر می‌باشد.

مثل دکتر ملک حسینی ، پدر پیوند کبد ایران ، که در کودکی مادرش را بعلت بیماری کبد از دست داد. او در روستاهای دور افتاده بویراحمد بدنیا آمد و ابتدا معلم عشایر بود و بعد به پزشکی روی آورد و دوران کودکی بسیار سختی داشت.

و بسیارند این دسته از انسان های موفق که با سختی های فراوان به موفقیت رسیده اند و خدمات شایسته ای به کل بشر و هموطنان خود ارائه داده اند.

آدم های آرام زندگی ما

هشت ویژگی انسان هایی که آرامش دارند

انسان های آرام معمولا دارای ویژگی های زیر هستند:

1. صبر و تحمل: انسان های آرام دارای صبر و توانایی تحمل در برابر مواقع دشوار و ناراحتی های روزمره هستند.

2. توانایی مدیریت استرس: آرامش داشتن به آن ها کمک می کند تا استرس ها و نگرانی های خود را مدیریت کنند و با آن ها به شکل مثبتی برخورد کنند.

3. ارتباط موثر: آن ها دارای توانایی برقراری ارتباط موثر با خود و دیگران هستند و از ارتباطات سالم و موثر بهره می برند.

4. توانایی تمرکز: این افراد دارای توانایی تمرکز بالا و توجه به جزئیات هستند و از تمرکز برای حل مسائل و انجام وظایف بهره می برند.

5. احترام به خود و دیگران: آرامش داشتن به آن ها کمک می کند تا احترام و توجه کافی به خود و دیگران داشته باشند.

6. تعادل در زندگی: انسان های آرام دارای توانایی برای داشتن تعادل در زندگی شخصی و حرفه ای هستند و به دنبال رسیدن به اهدافشان به شکل متعادل و پایدار می باشند.

7. انعطاف پذیری: آرامش داشتن به آن ها کمک می کند تا با تغییرات و چالش های زندگی به شکل انعطاف پذیری برخورد کنند و به شکل مثبتی با آن ها سازگار شوند.

8. لذت بردن از زندگی: انسان های آرام از زندگی لذت می برند و با احترام و صمیمیت با دیگران روابط برقرار می کنند.

این ویژگی ها ممکن است در افراد مختلف به شکل های متفاوتی وجود داشته باشند، اما معمولا انسان هایی که آرامش دارند از این ویژگی ها برخوردار هستند.

زنان دستفروش

هر وقت خانم های فروشنده لوازم مختلف را در کنار خیابان و ورودی متروها و ... را می بینم غم بزرگی را در درون خودم احساس می کنم.

با خود میگویم این خانم الان می توانست در خانه گرم خودش استراحت کرده یا برای خانواده اش پخت و پز می کرد و یا فیلم تماشا کرده و برای خودش چایی ریخته یا میوه پوست می کنده ....

در این روزهای خانه‌نشینی برای برخی مردان به خاطر تعطیلی واحد کاری یا اخراج به معنی از دست دادن اندک درآمدی است که می‌تواند حداقل نان سفره را تامین کند، چه برسد به زنان سرپرست خانوار که باید یکه و تنها تمام مشکلات ریز و درشت یک زندگی را ضبط و ربط کنند.
زنانی که با وجود مشکلاتی مثل نبود امنیت، نداشتن مکان مناسب، هرگونه توهین و برخوردهای نادرست را به جان می خرند تا بتوانند کالای خود را به فروش برسانند. عابران هم که به این افراد به چشم ترحم نگاه می کنند گاهی سعی می کنند با خرید کالایی، کمکی کرده باشند.
زنان دستفروش مجبورند در هر شرایطی برای امرار معاش خود و خانواده و به طور مشخص فرزندانشان با درآمدی ناچیز در خیابان ها دستفروشی کنند. در این شرایط درد فقر از یک طرف و از طرف دیگر ترس از دست رفتن سلامتی خانواده، هر دو با هم زنان دستفروش را عذاب می دهد.
زنان دستفروش بسیار زیاد هستند، زنانی در رده های سنی متفاوت که با هزار ترس و بیم پا به خیابان می گذارند و به دنبال یک لقمه نان، گیر دادن مأموران شهرداری و خطر بیمار شدن را به جان می خرند. بله این زنان اگر می توانستند، حتما نمی آمدند!

امروز وضعیت اقتصادی مردم در حالت نامطلوبی قرار دارد، به گونه ای که بر پایه آمارهای رسمی از ۱۰ دهک جمعیت کشور پنج دهک فقیر هستند و سه دهک متوسط نیز روز به روز به طرف فقیر شدن پیش می روند. بنابراین هزینه های این افراد با آن چیزی که درآمد آنها است، یکی نیست و هماهنگی ندارد و این وضعیت باعث شده است که زنان نیز برای تامین بخشی از هزینه های خانواده های خود وارد بازار کار شوند.

ای کاش جامعه و دولت و شهرداری می توانستند به این خانم ها شغل مناسب داده و با آموزش مهارت های مختلف به آنان ، آنها را توانمند و بی نیاز از شغل دستفروشی کنند.